به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، انقلاب اسلامي يک انقلاب ايدئولوژيکي بود که در دل خود اصولي را به جهانيان شناساند. يکي از مهمترين اصول انقلاب اسلامي، بحث استکبارستيزي است که ديروز بنيان گذار انقلاب اسلامي بر سر آن محکم ايستاده بود و امروز مقام معظم رهبري قوياً نمايندگي آن را بر عهده دارد. در اين ميان اما عده اي خود فروخته و غرب زده درصدد حذف برخي اصول من جمله اصل استکبار ستيزي و خاصه"شعار مرگ بر آمريکا" از انقلاب اسلامي هستند. بررسي ريشه اصل استکبارستيزي در مباني انقلاب اسلامي و بررسي عملکرد افراد و احزاب و دولت هاي پس از جنگ در مواجه با اين اصل اساسي انقلاب، موضوع گفتوگوي تفضيلي خبرنگار سياسي شبکه اطلاع رساني دانا با آقاي اسماعيل کوثري عضو کميسيون امنيت ملي مجلس شوراي اسلامي است. متن کامل اين گفتوگو به شرح زير مي باشد:
دانا: ريشه راهبرد آمريکا ستيزي در مباني تئوريک انقلاب اسلامي چيست؟
کوثري:اساس، پايه و مبناي تئوري انقلاب اسلامي برگرفته از اسلام ناب محمدي (ص) است. هيچ مرجع و رهبر ديني نبوده که اسلام را از نظر محتوايي به دو بخش تقسيم کند اما حضرت امام خميني (ره) اسلام را از نظر محتوايي به دوبخش تقسيم کرد: اسلام ناب محمدي (ص) و اسلام آمريکايي. علت مطرح کردن اين موضوع هم اين بود که برخي افراد تمام وجودشان را براي اسلام ناب محمدي (ص) در تبق اخلاص ميگذارند، ولي برخي ديگر فقط نان اسلام را ميخورند ولي بر عليه اسلام فعاليت ميکنند.
به عنوان مثال اگر به سيستم عربستان سعودي نگاه کنيم ميبينيم که بر همين اساس است و عليرغم اينکه ميگويند خادم حرمين شرفين هستند، اما جناياتي که سعوديها هم در داخل عربستان و هم بر عليه کشورهاي مسلمان انجام ميدهند بر اساس همين اسلام آمريکايي است و سياستمداران سعودي در راستاي سياستهاي آمريکا و اسراييل عمل ميکنند که البته از اين نوع مثالها و مصداقها زياد است و حتي ميتوان گفت که عامل اصلي جنگ 33 روزه لبنان، عربستان و امارات بودند که مقامات اين کشورها به نيويورک رفتند و در جلسهاي با مقامات آمريکا و اسراييل، مجوز حمله به لبنان را دادند و اسراييل به خود جرات داد که حمله کند.
و يا نمونهاي ديگر حمايت از صدام در جنگ هشت ساله با ايران بود که با دستور آمريکا، کويت و عربستان کمکهاي فراواني به رژيم بعث کردند به طوري که عراق هيچوقت احساس کمبود نکرد و بايد گفت که تمامي اينها در جهت و راستاي منافع شيطان بزرگ حرکت ميکنند و به ظاهر مسلمان هستند و ادعا هم ميکنند مسلمانند.
اما اين طرف قضيه وقتي نگاه ميکنيم ميبينيم که حضرت امام (ره) تمامي شعارهايي که ميدادند و کارهايي که انجام ميدادند، دقيقا در جهت خواستههاي خدا، اسلام، پيامبر و معصومين است، يعني اينکه الان ميگوييم استکبارستيزي، بر اين اساس است که امام حسين (ع) و ائمه معصومين همگي بر عليه مستکبران و ظالمين حرکت کردند.
آنهايي که در زمان معصومين ظلم و جنايت عليه بشريت انجام ميدادند، در زمان فعلي نيزهمه جنايتها را آمريکا، انگليس، فرانسه، اسراييل و امثال اين کشورها انجام ميدهند، لذا حضرت امام (ره) بر همين اساس قدم برداشتند و انقلاب کردند و اينکه بگوييم موضوع استکبارستيزي مربوط به همان اوايل انقلاب است درست نيست و زماني بايد اين را بگوييم که دوران استکبارستيزي تمام شده است که رهبرانقلاب ديگر به دنبال آرمانهاي حضرت امام، انقلاب و اسلام نباشند و اين در حالي است که مقام معظم رهبري دائما بر روي اين موضوعات و موضوع استکبارستيزي تاکيد دارند.
در همان اوايل پيروزي انقلاب هم مجلس شوراي اسلامي قانوني را تصويب کرد که بر اساس آن روز 13 آبان به عنوان روز "مبارزه با استکبار جهاني" شناخته شد که اگر از بُعد قانوني هم به موضوع استکبارستيزي نگاه کنيم، اين قانون همچنان پابرجاست و از بين نرفته است. ضمن اينکه بالاتر از قانون، خود مردم هستند، مردمي که جنايتهايي آمريکا عليه کشور و مردم ايران را ميبينند و ميدانند.

دانا: چرا روز 13 آّبان را روز"استکبار جهاني" ناميدند؟
کوثري: اينکه چرا روز 13 آبان به عنوان روز مبارزه با استکبار جهاني اعلام شد بايد گفت که در طول اين مدت زمان چندين حادثه يا به طور مستقيم توسط خود آمريکاييها و يا با واسطه که عوامل طاغوت بودند اتفاق افتاد. يک موضوع، تبعيد حضرت امام (ره) در 13 آبان 1343 بود که در پي سخنراني ايشان عليه تصويب قانون کاپيتولاسيون يک سال به ترکيه و 13 سال به عراق تبعيد شدند. اتفاق بعدي در 13 آبان 1357 بود که عوامل رژيم طاغوت، دانشآموزان را که در مقابل درب اصلي دانشگاه تهران جمع شده بودند و تظاهرات ميکردند را به رگبار بستند و باعث کشته شدن عده بسياري شد. سومين اتفاق هم تسخير سفارت آمريکا توسط دانشجويان در 13 آبان 1358 بود.
سفارت آمريکا واقعا لانه جاسوسي بود و غربيها اکنون و بعد از 35 سال به اين نتيجه رسيدهاند که سفارتخانههاي آمريکا لانه جاسوسي است. ما از روز اول فهميديم که اين سفارتخانه لانه جاسوسي است، چرا که آمريکاييها چندين حرکت توطئهآميز را در جهت براندازي نظام جمهوري اسلامي طراحي کردند که از آن جمله ميتوان به فعال و مجهزکردن عوامل ضدانقلاب در نقاط مرزي به ويژه در استانهاي کردستان، آذربايجانغربي، خوزستان و سيستانوبلوچستان، ترور شخصيتهاي بلندپايه نظام و فعالکردن گروهکهاي منافق در داخل شهرها بود.
زماني که اين اتفاقها افتاد، دانشجويان همفکري کردند و به اين نتيجه رسيدند که بايد مرکزيت اين فعاليتهاي ضدنظام و توطئهها را از بين برد که اين مرکز هم سفارت آمريکا است و همين موضوع باعث شد که در نهايت سفارت آمريکا توسط دانشجويان پيرو خط امام (ره) اشغال شد. وقتي که سفارت اشغال شد برخي مسئولان وقت که از اين اقدام دانشجويان ترسيده بودند که شايد آمريکا به کشور حمله کند، خدمت امام رفتند تا کسب تکليف کنند که در نهايت هم حضرت امام (ره) اين اقدام دانشجويان راتاييد کرد.
شايد در اين مورد به ما ايراد بگيرند که چرا سفارت يک کشور رااشغال کردهايد؟ اما اينکه از سال 1332 که آمريکاييها در ايران کودتا کردند که خودشان هم به دست داشتن در کودتاي 28مرداد 1332 اعتراف ميکنند، و يا اينکه در سال 1342 به کشتار مردم پرداختند و بعد هم حضرت امام راتبعيد کردند و اين همه جناياتي که بعد از انقلاب انجام دادند را ناديده بگيريم و فقط بگوييم چرا دانشجويان سفارت را اشغال کردند؟ طبيعي است که هر کاري که دشمن انجام ميدهد ما هم بايد مقابله به مثل کنيم.
چند روز بعد از اشغال سفارت، حضرت امام هم ميدانست اين قضيه طولاني ميشود و اينطور نيست که به زودي حل شود. ما هم در چارچوب تئوري برگرفته از قرآن و ائمه مبني براينکه بايد در مقابل ظلم ايستاد، در مقابل ظلم و استکبار زمان ايستاديم و زماني که ايستادگي کرديم در واقع اعلان جنگ کرديم، جنگي نه از نوع سخت که از نوع نرم و فرهنگي. در همان زمان، دو ابرقدرت شرق و غرب هم به اين نتيجه رسيدند که اگر اقداماتشان عليه نظام جمهوري اسلامي به نتيجه نرسد، بايد روزي يک جنگ عليه ايران انجام دهند و به همين خاطر در 26 تير 1358 ميبينيم که در راس قدرت کشور عراق تغيير و تحولاتي روي ميدهد و "حسنالبکر" کنار گذاشته ميشود و صدام به روي کار ميآيد، يعني از همان موقع يک شخص قلدر و قدرتطلب مانند صدام را که بتواند خواستههاي غرب و شرق را انجام دهد تربيت کردند و به روي کار آوردند و همه نوع تجهيزات هم در اختيارش قرار دادند و حتي طوري برنامهريزي کردند که در داخل کشور هم بني صدر به روي کار بيايد. البته مردم راي دادند و امام هم تاييد کرد و وي به روي کار آمد، اما از روز اول که عملکرد بنيصدر را نگاه ميکنيم، ميبينيم ايشان به عنوان فرمانده کل قوا فرمان حضرت امام مبني بر تشکيل بسيج 20 ميليوني را که دقيقا 22 روز بعد از تصرف لانه جاسوسي صادر شد را ناديده گرفت و هيچ اقدامي انجام نداد.
دباره حادثه طبس هم بايد گفت که هدف از اين اقدام آمريکاييها، فقط نجات گروگانگيرها نبود و حتي خود مقامات آمريکايي هم اعلام کردند که به دنبال براندازي نظام بودند و بعد از اين حادثه که شکست خوردند، خود آمريکا با ما قطع رابطه کرد و ما را محاصره اقتصادي کامل کردند و اين تحريمي که الان گفته ميشود از همان سال شروع شد و موضوع مربوط به سالهاي اخير نيست. بعد از اين حادثه هم موضوع کودتاي نوژه پيش آمد و در صدد بودند که با بمباران جماران و نقاط حياتي و حساس، نظام را سرنگون کنند که خوشبختانه اين اقدام هم يک شب قبل از عمليات خنثي شد. بعد از همه اين اتفاقات هم که جنگ هشت ساله را عليه ما به راه انداختند که در نهايت هم نتوانستند موفق شوند و به اهدافشان دست يابند.
* هدف هاشمي از فعاليت در انقلاب، رسيدن به راس قدرت بود
*انقلاب وامدار هيچ کس نيست
* انقلابي يعني کسي که يک لحظه خواب به چشم ندارد و هميشه آماده است، اما ديپلمات در حال معامله کردن و لابي است
دانا: چرا عده اي امروز بناي کار بر اين نهاده اند که اين شعار "مرگ بر آمريکا" را حذف کنند؟ و چرا اصلا کار برخي که شايد مدعي انقلابي گري هم هستند و به گونه اي انقلاب را از آن خود مي دانند، به اينجا مي رسد که اصول امام(ره) را تخطئه کنند؟
کوثري: اما در جواب عدهاي که در حال حاضر ميگويند شعار "مرگ بر آمريکا" گفته نشود و استکبارستيزي معنا ندارد، بايد اين سوال را مطرح کرد که مگر آيات قرآن و احاديث پيامبر و ائمه عوض شده؟ و يا اينکه رفتار آمريکاييها عوض شده که دست از استکبارستيزي برداريم؟ آمريکا همچنان در افغانستان، عراق، بحرين، پاکستان و ... در حال انجام جنايت است، پس تغييري انجام نشده است.
برخي بعد از انتخابات رياستجمهوي 24 خرداد متوهم شدند و خيال کردند که با روي کار آمدم دولت اعتدال و تدبير، بايد براي آمريکا فرش قرمز پهن کنيم که بايد بگويم اصلا همچين خبري نيست و مجلس هم به طور قاطع در مقابل چنين تفکراتي ايستاده است.
البته اينکه آمدند و بنرهاي معروف به "صداقت آمريکايي" را جمع کردند، خودشان هم ميدانند که در آينده بايد پاسخگوي مردم باشند، چرا که مرگ بر آمريکا برخواسته از بطن مردم است. کسي به مردم ياد نداد که مرگ بر آمريکا بگويند، بلکه خود مردم که جنايتهاي آنها را ديدند، به طور خودجوش اين شعارها را علني کردند. ما با آمريکاييها قطع رابطه نکرديم و خود آنها قطع رابطه کردند و لذا ما نيازي به آنها نداريم و اگر اينطور فکر کنيم که اگر بخواهيم مشکلات اقتصادي حل شود بايد تحريمها برداشته شوند، فکر نادرستي است. مگر ما چه خطايي نسبت به قوانين بينالمللي انجام دادهايم که بخواهيم به آمريکا بگوييم که ما اشتباه کردهايم؟ آنها عليه ما جنايت کردهاند و ما به هيچوجه کوچکترين قدم در اين جهت برنميداريم و مگراينکه آمريکاييها قدمي بردارند، آن هم قدمهايي که به ما اطمينان دهند دست از خباثتها و جنايتهايشان برداشتهاند تا بتوان ارتباطي دو طرفه داشت.
انقلاب وامدار و بدهکار به هيچ کسي نيست، بلکه ما هستيم که وامدار انقلابيم، چون انقلاب آمد و به ملت ايران عزت و موفقيت عطا کرد. خيلي از افراد حتي رزمندگان دفاع مقدس هستند که ميگويند اگر زمان طاغوت بود ما يک قدم هم برنميداشتيم، اما درانقلاب بحث مادي نبود و بحث اعتقاد ديني مردم بود و با انگيزه الهي و الگوقراردادن معصومين به ويژه امام حسين (ع) انجام ميدادند. بعضيها مانند هاشمي رفسنجاني در ذهنشان اين بود که مبارزه کنيم تا خودمان در راس قدرت قرار بگيريم، اما حضرت امام (ره) به ما ياد داد که براي خدمت کردن به مردم و بشريت و پياده کردن احکام الهي قيام کنيم ونه براي رسيدن به قدرت. حتي حضرت امام (ره) تا قبل از 22 بهمن 57 اجازه نداد که از سلاح استفاده شود. برخي هم اينطور فکر ميکنند که انقلاب که به پيروزي رسيد و جمهوري اسلامي هم که تاسيس شد و حال بايد به فکر ماديات بود، و به همين خاطر است که مقام معظم رهبري فرمودند که من ديپلمات نيستم و انقلابيام.
انقلابي يعني کسي که يک لحظه خواب به چشم ندارد و هميشه آماده است، اما ديپلمات در حال معامله کردن و لابي است ولذا الان اگر کساني اين تفکر را دارند که زمان مذاکره با آمريکاست، به همين خاطر است که به دنبال رفاه و ماديات هستند، اما در نظام جمهوري اسلامي اينها معنا ندارند. مگر خانوادها شهيد دادند که به دنبال پست و مقام باشند؟ خود آمريکاييها با تمامي امکانات مادي که داشتند ديديم که در عراق فرار کردند، چون که ديدند مردم عراق جلوي اينها ايستادگي کردند و اينها هم نميتوانند کاري انجام دهند و مجبور به عقب نشيني شدند و اين يعني اينکه کسي که براي پست، مقام، پول ورياست باشد نميخواهد کشته شود، اما بچههاي ما دنبال اين ها نبودند.
امام(ره) براي اهداف بسيار بلندي انقلاب کردند و بچههاي معتقد هم بر همان اساس جانشان را در تبق اخلاص گذاشتند نه برا ي پست و مقام و اگر امروز بعضي ها اين مسئله را مطرح ميکنند، اينها از همان روز اول هم زمزمههايي داشتند واين نبود که الان به اين فکر افتادهاند. پس انقلاب تداوم دارد و مرگ بر آمريکا هم تداوم دارد و اصلاً يک عبادت است.

*هاشمي پس از جنگ توهين بزرگي به خانوادههاي شهدا کرد
*گفتگوي تمدن هاي خاتمي، فقط يک نوع ژست سياسي بود
*مشايي با عوامل MI6در ارتباط بود
دانا: عملکرد دولتهاي پس از جنگ در مواجهه با استکبار ستيزي چگونه بوده است؟ آيا ضعف موضع دولتها باعث بوجود آمدن چنين بحث هايي در اين زمانه بوده است؟
کوثري:الان هم در اين رابطه بايد بگوييم که اين عملکرد مربوط به الان نيست و مربوط به همان نظريههايي است که از همان اوايل انقلاب هم وجود داشت، به ويژه بعد از پذيرش قطعنامه 598 که هاشمي رفنسجاني به صورتي مسئله را مطرح کرد که خانوادههاي شهدا هم ناراحت شدند و به نوعي توهين بزرگي به آنها بود و ايشان گفتند که به خانوادههاي شهدا از نظر مالي بايد رسيد وايشان خيلي روي موضوع رسيدگي به خانواده و ماديات اصرار داشت که مورد غضب مردم هم قرار گرفت و ايشان بر اين موضوع هم تاکيد داشتند که به هر نحوي که شده بايد زيرساخت ها را درست کنيم و حتي شده با آمريکا رابطه داشته باشيم، در صورتي که هيچوقت انقلاب اسلامي اين موضوع را نپذيرفت که براي ساختن کشور نبايد وابستگي ايجاد کرد.
حتي در آن زمان تورم به 49.5 درصد رسيد که باعث اعتراض مردم هم شد. حتي هاشمي رفسنجاني بحث تداوم کار خود و تداوم گفتمان خودش را ادامه داد و حزب کارگزاران را تشکيل داد که در آن موقع رهبري تاکيد کردند که وزرا وارد نشوند، ولي در نهايت حزب تشکيل شد که دقيقاً همان چيزي که هاشمي در قالب سازندگي بود را ميخواست تحت عنوان حزب ادامه دهد، ولي به دلايلي اين حزب قدرتش کم شد و اين شد که کساني که بيشتر معترض بودند در قالب اصلاح طلب آمدند و اصلاح طلبان برعکس کارگزاران، کاري به اقتصاد نداشتند و فعاليت هاي سياسي مي کردند و نهايت به گفتگوي تمدن هاي خاتمي ختم شد که آن هم فقط يک نوع ژست سياسي بود وگرنه هيچ محتوايي نداشد که آن هم مورد قبول مردم واقع نشد که بعد از اين، تفکر آبادگران پيش آمد و مجلس هفتم و دولت نهم تشکيل شد.
احمدي نژاد در چهار سال اول يعني از سال 84 تا 88 گفتمان حضرت امام (ره) را تا حد زيادي توانست پياده کند، يعني به مردم احترام گذاشت و به شهرستان ها سفر کرد که مورد استقبال مردم قرار گرفت و برخي ديگر از اقداماتي که انجام دادند. ولي در چهار سال دوم اينطور نبود و تا زماني که فتنه بود، جريان انحرافي خودش را رو نکرد، اما بعد از قضيه فتنه يعني از بهمن 88 ، جريان انحرافي فعاليتش را آغاز کرد. همان اوايل سال 89 بنده به اتفاق آقايان حسينيان، رسايي، کوچکزاده و زارعي به مدت سه ساعت با رحيم مشايي صحبت کرديم و گفتيم شما داريد با اظهارنظرهايي که مي کنيد، بچه هاي معتقد و حزب الهي را از اطراف احمدي نژاد فراري مي دهي و به ايشان تذکر داديم ولي گوش نکرد. در نهايت به ايشان گفتيم شما اظهارنظر نکن که ايشان گفتند فقط احمدينژاد بايد به من بگويد که اظهارنظر نکنم وگرنه چطور آقايان مصباح و خزعلي اظهارنظر کنند و من اظهارنظر نکنم؟
از آن طرف هم از ارتباط مشايي با برخي عوامل سازمان جاسوسي انگليس (MI6) اطلاع داشتيم. مثلا بعد از کشته شدن دکترفاطمي وزيرخارجه دوره مصدق، همسرش يکي از عوامل ساواک شد و بعد از انقلاب فرار کرد و به انگليس رفت و عامل MI6 شد و زماني که مشايي رييس دفتر احمدي نژاد شد ايشان رابه ايران دعوت کرد و تمام حقوق عقب افتاده ايشان را پرداخت کرد! که بعد آن خانم دستگير شد و احمدي نژاد بنا به خواسته مشايي فشار آورد تا اينکه اين خانم آزاد شد و رفت. در نهايت دولت احمدي نژاد در چهارسال دوم آنطور که بايد نتوانست در راستاي خواسته هاي رهبري و مردم اقدام کند.
آمريکا، انگليس و اسراييل منافع زيادي در ايران داشتند که از دست دادند. مثلا در زمان جنگ اعراب و اسراييل ميبينيم که کشورهاي عربي اسراييل را تحريم کردند اما ايران به دستور آمريکا به طور مجاني به اسراييل نفت و سوخت ميداد و اين يعني منافع اسراييل در ايران و به همين خاطر زماني که انقلاب منافع آنها را به خطر انداخت.حتي سفارت اسراييل اولين سفارتي بود که جمع شد و سفارت فلسطين جايگزين آن شد که اين فقط يک نمونه از منافعي است که اينها از دست دادهاند. لذا اينها در داخل عواملي داشتند و در نهايت چون اينها منافع خيلي عظيمي در کشور داشتند به همين راحتي رها نميکنند و استکبار هيچ تغييري در رفتارش انجام نشده و همچنان به همان سياست ها ادامه مي دهد و ما بر همان اساس ايستاده ايم و اگر کسي احساس مي کند رفتار اينها عوض شده بايد بگويم که اصلاعوض نشده مگر اينکه تغيير رفتارشان را در عمل نشان دهند.
*ازديپلماسي دولت نگرانيم
*محتواي مذاکرات براي نمايندگان مردم نيز محرمانه تلقي شده است
دانا: ارزيابي شما از روند ديپلماسي دولت اعتدال چيست؟
کوثري: همانطور که مقام معظم رهبري فرمودند، به دنبال تضعيف ديپلماسي دولت نيستيم، اما ميخواهيم بگوييم که نگرانيم. نصب بنرها در سطح شهر، تبليغات عليه ديپلماسي ما نيست، اتفاقا اينکه مي آيند بر عليه آمريکا بنر و پوستر چاپ مي کنند و در خيابان نصب مي کنند، اين عين تقويت ديپلماسي ماست، بخاطر اينکه در مذاکرات بگويند که ما تنها نيستم و ملت ما بر روي اين قضيه حساس هستند، اما برعکس برداشت مي کنند که اين اشتباه است.
بنده به آقاي ظريف هم گفتم که ما يکبار قبلا در قضيه قطعنامه 598 ضربه خورده ايم. چه کسي اين قطعنامه را پيش امام برد؟ همين آقايان. ما نميخواهيم بگوييم از آنها برتر هستيم و ادعا داشته باشيم، ما هم نماينده مردم هستيم اما نگرانيم، يعني ميبينيم که ميگويند مذاکرات محرمانه است، ما به همين راحتي نمي پذيريم که بخواهيم بگوييم همه چيز محرمانه است و در آخر بخواهند نتيجهاي بگيرند که ببينيم ديگر هيچ کاري نميتوان کرد. اصلاً مردم صاحب انقلاب هستند و مردم تصميم گيرنده و تعيين کننده هستند. زماني که در صدر اسلام مردم رهبري را تنها گذاشتند امام علي چکار توانست بکند؟ سرش رادر چاه کرد و با خدا راز و نياز کرد. اگر هم قرار است از بعضي موضوعات مثلاً محرمانه مردم خبر دار نشوند، ولي نمايندگان مردم بايد اطلاع داشته باشند و گله منديم که خيلي مسايل را به نمايندگان هم نمي گويند. مجلس نميخواهد که دولت تضعيف شود اما به هيچوجه هم قبول نمي کند که ديپلماسي دولت اينطور با مجلس رفتار کند.
اگر مذاکرات به اين روال بخواهد پيش رود ما نگران هستيم . يکي بحث مذاکرات هسته اي با 5+1 و ديگري بحث مذاکره با آمريکاست. ما ميگوييم چيز پنهان و محرمانه نداريم، زماني موضوعاتي سري هست و نبايد گفته شود؛ اما اينکه بگويند هيچ بخشي از مذاکرات را نبايد گفت درست نيست. موضوعي که آقاي ظريف براي 30 نفر توضيح ميدهد چطور براي نمايندگان مجلس محرمانه مي شود؟
*بعضي خيال مي کنند منافع مردم در رابطه با آمريکاست
*اينکه رئيس جمهور مي گويد خزانه خالي است، حرف درستي نيست
دانا: با وجود اينکه امروز بسياري درصدد القاي اين موضوع هستند که "بين ملت و مسئولان بر سر رابطه با آمريکا شکاف ايجاد شده است"، به نظر شما راهبرد رسانه ها براي مواجه با اين قضيه چه مي تواند باشد؟
کوثري:در رسانه ها بايد واقعيات را نوشت و به دنبال فريب مردم نبود. در جهت مذاکرات مشکلي نداريم اما آيا آمريکايي ها از منافعشان کوتاه مي آيند که ما کوتاه بياييم؟ ما نماينده مردم شدهايم که از حق و منافع مردم دفاع کنيم. بعضي خيال مي کنند منافع مردم در رابطه با آمريکاست که چنين نيست. ما نميخواهيم به مردم دروغ بگوييم و اگرحقيقت به مردم گفته شود خيلي از مسايل اقتصادي که ناشي از بي تدبيري و سوء مديريت مسئولان است حل مي شود. حداکثر 30درصدمشکلات اقتصادي مربوط به تحريم است. ما از همه توان بايد استفاده کنيم نه از يک قشر خاص با يک تفکر خاص که در اين صورت مشکلات همچنان پابرجاست. اينکه بياييم بگوييم خزانه خالي است کار درستي نيست. اولا اينکه اينطور نيست و خزانه خالي نيست، ثانيا هر دولتي يک نظري دارد و حتي قبول داريم که دولت قبل در آخر کار خيلي نقاط ضعف هم داشت، پس حالا که اين قضيه وجود دارد و اگر دولت قبلي خراب کرده شما درست کنيد. هنر انسان فهيم، توانا و باانگيزه اين است که درست کند نه اينکه خراب کند و بگويد خراب است.
منبع:دانا